چند وقت پیش کنجکاو شدم ببینم هوش مصنوعی چقدر میتونه تو طراحی بسته بندی کمکم کنه. یه بار یه طرح برای چای حبابی (Bubble Tea) امتحان کردم، حالا گفتم چرا یه بسته بندی خیالی برای آب پرتقال خودم طراحی نکنم؟
برای این ماجراجویی، رفتم سراغ Adobe Firefly، یه ابزار هوش مصنوعی که تو تولید طراحیهای گرافیکی کمک میکنه. با هیجان، انواع و اقسام دستورات (پرومتها) رو امتحان کردم تا بفهمم چطور میشه بهترین نتیجه رو گرفت. بالاخره یه جایی رنگها و شکلهای Firefly با ایدههای من همرقص شدن. نه یه کپی، بلکه یه انعکاس زنده از تخیلم. امید جون گرفت، خطها رو هدایت کردم، بوم زنده شد. من و ماشین، دست در دست، چیزی تازه خلق کردیم بزرگتر از جمع اجزا. انگار آینده خلاقیت داره پچپچ میکنه، و هوش مصنوعی شده یه قلم تو دستم.
شروع ماجرا
مثل یه تازهکار، توی بخش متن به تصویر Adobe Firefly نوشتم: “طراحی بسته بندی آب پرتقال”. یه کلیک، یه انتظار، و بعد… جادوی هوش مصنوعی! Firefly شروع کرد به پردازش، رنگها چرخیدند، پیکسلها بههم گره خوردند و بالاخره، چهار طراحی مختلف روی صفحه ظاهر شد:
- طرح اول: یه شیشه آب پرتقال که انگار از تکههای شیشه رنگی درست شده بود، درست مثل پنجرههای کلیسا. پسزمینه هم سبز و قدیمیطور بود. نوشته روی لیبل؟ قابل تشخیص نبود.
- طرح دوم: یه طراحی بامزه با پرتقالهای کارتونی که دور یه بطری سادهی آب پرتقال میچرخیدن. یه برگ عجیبغریب هم روی بسته بندی دیده میشد.
- طرح سوم : یه برچسب با حالوهوای قدیمی، روی یه بطری پلاستیکی عجیب که یه نی داخلش جا خوش کرده بود.
- طرح چهارم: یه طراحی بهتر و جذابتر! یه تصویر کلاسیک از یه برش پرتقال که نور خورشید روش افتاده بود، روی یه بطری شیشهای. رنگها گرم و نوستالژیک، یادآور تبلیغهای تلویزیونی قدیمی آب پرتقال.
هر کدوم از این طرحها، یه مسیر متفاوت برای ماجراجویی بودن. کدوم رو انتخاب میکردم؟ سفر تازه شروع شده بود…
نتیجه برام عجیب بود. شاید زیادی خوشبین بودم و فکر میکردم هوش مصنوعی یه طرح بینقص رو همون اول میده بیرون. اما ناامید نشدم! رفتم سراغ اصلاح دستورات، با کلماتی که حس طراوت آب پرتقال رو بهتر منتقل میکردن، مثل “برچسب جذاب و خنک روی کارتن آب پرتقال”. با اشتیاق و وسواس بیشتری، یه دور تازهی خلاقیت رو شروع کردم.
دور دوم نتایج
طرحهای جدیدی که هوش مصنوعی ساخت، بهتر بودن، اما یه چیزی کم داشتن، روح. من یه چیزی گرمتر میخواستم، یه چیزی که حس خورشید توی بطری رو منتقل کنه. پس زاویهی دیدم رو عوض کردم. دیگه فقط به ظاهر فکر نمیکردم، بلکه رفتم سراغ خاطرهها: باغهای پرنور، دستای چسبناک روی شیشهی خنک، خندههای تابستونی.
دوباره برگشتم سراغ هوش مصنوعی، این بار مسلح به حس و حال. و وای، نتیجهها شگفتانگیز بودن! طلوع خورشید روی درختای پرتقال، دستای بازیگوشی که آبمیوه رو گرفته بودن، حتی یه طرح کودکانه با نوشتهی “Sunshine” که از رنگ و زندگی منفجر میشد. اینا فقط برچسب نبودن، داستان بودن! نه فقط برای چشمها، بلکه برای قلبها.
شاید “Sunshine Goodness” خوبیِ آفتاب؟
دیگه بحث آب پرتقال نبود، داشتم خورشید رو توی بطری میریختم و آمادهی اشتراک گذاشتنش میشدم. این تجربه یه درس بزرگ بهم داد: خلاقیت همیشه دربارهی تکنولوژی نیست، بلکه دربارهی اینه که بتونی اون حس واقعی رو که میخوای منتقل کنی، پیدا کنی. توی این مورد، “Sunshine Squeeze” این پیام رو داد: شادی، توی یه کارتن جا شده!
👈 مقاله مرتبط: روانشناسی رنگ در بسته بندی غذا و نوشیدنی
زمان یه تجدید نظر بود، اول بدونی چی میخوای بعد بری سراغ هوش مصنوعی!
به این نتیجه رسیدم که هوش مصنوعی قرار نیست ایدهی منو بسازه، من باید مسیر خلاقیت خودمو مشخص کنم. برند آب پرتقال من باید یه حس سرگرمکننده و بانمک داشته باشه. حالا وقتش بود که به هوش مصنوعی بگم تصاویری بسازه که با این ایده جور باشه!
بیاید یه طرح هیجانانگیز درست کنیم! تصویری که توی ذهنم بود؟ “پریدن توی یه استخر از آب پرتقال!”
یه صحنهی پرانرژی
یه نوجوان با مایو، وسط هوا، در حال پریدن توی یه استخر بزرگ و کارتونی از آب پرتقال. قطرات پرتقالیرنگ که با اغراق به اطراف پخش میشدن، یه حس سرزندگی و شادابی میدادن دقیقا همون چیزی که برای برندم میخواستم.
حواسپرتی سنجابها
کمکم داشتم به چیزی که میخواستم نزدیکتر میشدم، اما یه چیزی بامزهتر میخواستم. پس یه سرچ زدم: “کدوم حیوان آب پرتقال دوست داره؟”
طبق گفته ی انجمن iNaturalist، بعضی میمونها و بوزینهها پرتقال میخورن و مثل ما پوستش رو میکنن. سنجابها و چیپمانکها هم عاشق پرتقالن!
و خب، من عاشق سنجابم. حس کردم سنجابها میتونن تو طراحیهای بعدی من عالی به نظر برسن. البته، میمونها و بوزینهها هم میتونن بانمک باشن!
پس قدم بعدی؟ ترکیب یه دنیای پر از پرتقال با حیوانای بامزهای که دوستش دارن. کی میدونه؟ شاید بهترین بسته بندی آب پرتقال رو سنجابها بهم بدن!
دور چهارم نتایج
با اعتمادبهنفس، یه سری خروجی جدید تولید کردم. سنجابها حضور داشتن، ولی یه مشکل وجود داشت پرتقالها خیلی کم بودن. انگار آب پرتقال توی داستان محو شده بود. پس باید یه سری تغییرات اعمال میکردم. تا اینجا ۷ تا از ۲۵ اعتبارم تو Adobe Firefly مصرف شده بود، ولی هنوز جا برای اصلاح داشتم. این بار میخواستم تصویر یه شخصیت رو ببینم، مثلاً یه سنجاب که پرتقال دستشه و داره میپره توی استخر آب پرتقال.
برنامهریزی برای قدم بعدی
راستش رو بخواید، تا قبل از این گیر کرده بودم، اما حالا انگار ذهنم ترکیده از ایدههای جدید! هوش مصنوعی واقعاً مثل یه همراه خلاق عمل کرد، انگار ذهنم رو از قفل درآورد. دیگه خبری از خیره شدن به یه صفحهی خالی نبود! حالا دارم تصور میکنم: هوش مصنوعی مثل یه رفیق ایدهپرداز کمک میکنه دیوارای ذهنی رو بشکنیم و الماسهای خلاقیت رو پیدا کنیم.
یه لیست از پرومتهایی که تو ذهنمه:
- یه سنجاب نارنجی که یه پرتقال دستشه
- یه سنجاب که روی یه برش پرتقال خوابیده
- یه سنجاب که پرتقال بغل کرده و میپره توی استخر آب پرتقال
- یه سنجاب که روی یه پرتقال غولپیکر وایساده
خب، بیاید همشونو امتحان کنیم و ببینیم کدوم بهتر جواب میده!
نتیجهی نهایی، اون یکی که دلمو برد!
بعد از کلی امتحان، یه طرح چشمم رو گرفت: سنجاب روی پرتقال، کاملاً متعادل و جذاب! نتیجهها بالاخره به چیزی که میخواستم نزدیک شده بود. از خروجیها راضی بودم و هنوز ۹ اعتبار باقی مونده بود، پس میتونستم روی یه تصویر تمرکز کنم و چند نسخهی جدیدتر ازش بسازم.
اما یه چالش جدید پیش اومد پسزمینههایی که تولید شده بودن، تناسب درستی برای طراحی برچسب نداشتن. برای یه بسته بندی استاندارد آب پرتقال (مثل یه کارتن تتراپک)، باید تصویر توی حالت پرتره تولید میشد.
پس رفتم سراغ Adobe’s generative fill تا یه پسزمینهی جدید بسازم، پسزمینهای که به زیبایی کل تصویر رو کامل کنه و طراحی رو بینقص جلوه بده. حالا دیگه چیزی که جلوی چشمم بود، یه بسته بندی بود که واقعاً میتونست توی فروشگاهها دیده بشه.
👈 مقاله مرتبط: تاثیر رنگ بسته بندی غذا روی رفتار مصرف کننده
چالش تناسبات طراحی
پسزمینههایی که اوایل ساخته بودم، هرچند قشنگ بودن، اما از نظر تناسب با طراحی برچسبم یه مشکل داشتن. انگار یه تیکه از پازل کم بود! برای اینکه طراحی یهدست و جذاب بشه، باید یه راهحل خلاقانه پیدا میکردم. اینجاست که “Generative Fill” ادوبی وارد میدون شد، ابزاری که میتونه بر اساس تصویر اصلی، قسمتهای جدیدی رو به شکل هوشمندانه تولید کنه.
جادوی Generative Fill برای هماهنگسازی طراحی
با چند کلیک ساده، اجازه دادم الگوریتمهای هوش مصنوعی ادوبی تصویر رو بررسی کنن و یه پسزمینه بسازن که بهطور طبیعی با برچسب آب پرتقال ترکیب بشه. نتیجه؟ نهتنها مشکل تناسب حل شد، بلکه یه لایهی جدید از ظرافت و جذابیت هم به طرح اضافه شد.
نتایج هوش مصنوعی روی بسته بندی واقعی
حالا که طراحی برچسب کمکم داشت کامل میشد، فهمیدم که به یه ماکاپ حرفهای نیاز دارم. تصویرسازی دیجیتال یه چیزه، اما وقتی میخوای بدونی محصولت توی دنیای واقعی چه شکلی میشه، ماکاپ یه مرحلهی ضروریه. برای این کار از Packreate’s Tetra Pak Prisma Carton PSD استفاده کردم.
چرا این ماکاپ؟
واقعگرایانه و حرفهای بود، دقیقاً مناسب نمایش لیبل پرانرژی و رنگارنگ آب پرتقال من. توجه به جزئیاتش عالی بود، که باعث شد بتونم یه پیشنمایش واقعبینانه از محصول نهایی داشته باشم.
بعد از دانلود فایل PSD، برچسبم رو داخلش جا دادم و نتیجه رو سهبعدی دیدم. همهچیز رو دقیق تنظیم کردم نور، سایهها و انعکاسها، تا بسته بندی کاملاً واقعی به نظر بیاد.
ماکاپ مثل یه آینه عمل کرد، بهم نشون داد که رنگها، گرافیک و چیدمان توی دنیای واقعی چه حسی دارن. هر تغییری که لازم بود، انجام دادم تا مطمئن بشم که بسته بندی هم به چشم بیاد، هم با سلیقهی مخاطب جور باشه.
انتخاب اسم، آخرین قطعهی پازل!
بعد از این همه طراحی، هنوز یه چیز کم بود: یه اسم خفن که با حالوهوای برندم جور دربیاد. رفتم سراغ ChatGPT و ازش خواستم چند تا اسم پیشنهاد بده که هم سنجاب داشته باشه، هم حس سرزندگی رو منتقل کنه، و هم برای نوجوانها جذاب باشه.
و بالاخره… اسم برند پیدا شد: “Sip n’ Scurry”!
یه ترکیب بازیگوش، بامزه و پرانرژی. دقیقاً چیزی که برای یه برند آب پرتقال پر از هیجان و ماجراجویی میخواستم. اسم رو توی فتوشاپ روی بسته بندی اضافه کردم و حالا همهچی آماده بود، یه برچسب شگفتانگیز، یه اسم خفن، و یه ماکاپ حرفهای.
حالا فقط یه سوال باقی میمونه:
این ترکیب سنجاب + پرتقال میتونه تشنگی نوجوانا رو برطرف کنه و بازارو بترکونه؟
فقط زمان، و کلی آب پرتقال، جوابشو میده.
🔥 مقاله مهم: طراحی بسته بندی: رسانه فراموش شده بازاریابی
نتیجهگیری – آیا AI میتونه جای خلاقیت انسانی رو بگیره؟
بعد از این آزمایش با Adobe Firefly و ChatGPT، یه چیزو خوب فهمیدم: هوش مصنوعی یه ابزار قدرتمنده، اما جای خلاقیت انسانی رو نمیگیره. همکاری با AI بهم نشون داد که ترکیب فناوری و خلاقیت چقدر میتونه تاثیرگذار باشه. AI کارو سریعتر و آسونتر کرد، کلی ایدهی جدید داد، اما مسیر نهایی هنوز دست ذهن خلاق خودم بود.
چی از این تجربه یاد گرفتم؟
AI یه ابزار کمکی عالیه. کمک میکنه سریعتر ایدهپردازی کنیم، کارای تکراری رو کمتر انجام بدیم و به مفاهیمی برسیم که شاید به روشای سنتی هیچوقت به ذهنمون نمیرسید.
اما بدون خلاقیت انسانی، خروجیها روح ندارن. AI نمیتونه حس و حال، ارتباط فرهنگی، یا اون جزئیات انسانی رو وارد یه طرح کنه. اون چیزی که یه طراحی رو خاص و متمایز میکنه، هنوز هم از ذهن و تجربهی یه طراح واقعی میاد.
AI قراره جای طراحو بگیره؟ نه.
AI قراره به طراح قدرت بیشتری بده؟ ۱۰۰٪ بله.
هوش مصنوعی یه نقطهی شروع عالیه، اما چیزی که نتیجه رو واقعاً جذاب میکنه، حس تجربه و خلاقیت انسانیه. یه طراح هنوز هم باید تصمیم نهایی رو بگیره، جزئیاتو اصلاح کنه و اون حس خاص رو به کار اضافه کنه که فقط یه ذهن خلاق از پسش برمیاد.
اگه طراح هستی هوش مصنوعی رو کنار خودت داشته باش، اما نذار جایگزینت بشه. دنیای طراحی با AI هیجانانگیزتر شده اما روح هنر و خلاقیت هنوز توی دستای ما آدماست.
منبع تصاویر این مقاله: https://packagingoftheworld.com